-زبانشناسی قرآن با صراحت نتیجه میدهد که کاربردظلمات به شکل جمع یعنی قرآن قایل به تکثر در انواع انحرافات است و لفظ نور به شکل مفرد حکایت از اعتقاد قرآن به حقانیت مسیر توحید و اسلام دارد.
-بعثت پیامبر اسلام به منزله تکمیل ادیان الهی و اصلاح آنها بود،یعنی ادیان از تباین ذاتی و کثرت نازدونی برخوردار نیستند.
-مدعیان پلورالیسم معتقدند ادیان از حقانیت نسبی برخوردارند.در حالیکه در قرآن با صراحت تأکید شده است که پیروی از هر دینی غیر از اسلام مقبول نیست و موجب خسران و زیان در آخرت میشود.
ژرف اندیشی در مباحث و مفاهیم دینی و فلسفی از دیرباز مورد عنایت عقل کاوشگر و نقاد بشر بوده است.نگاه جدید و تجدید نظر در اندیشههای دینی راه و رسم دیرینه بشر بوده و حکایتی بیانتهاست که همچنان ادامه دارد.اندیشمندان مسلمان در طول تاریخ اندیشه،در هر مرحلهای از زمان نوآوریها و ابداعاتی مستقل و منفک از آرا دیگران داشتند.اما امروزه برداشتها و قرائتهای جدیدی از دین ارائه میشود که بسیاری از آنها متأثر از دیگران بوده و اندیشههایی مستقل و محصولاتی تولید شده در فضای فکری و فرهنگی اسلامی نیستند.سعی براین است که از فضای فرهنگی حاکم بر جوامع انسان محور،برای فرهنگ و اندیشه خدا محور-نسخه فرهنگی پیچیده شود.ما در دینپژوهی میتوانیم فقط در بعد روشهای تحقیق و الگوهای پژوهش از دیگران بهرهمند شویم.در بعد مایههای دینی نمیتوان وامدار و تابع دیگران شد زیرا که خود ما در این زمینه غنیتر از آنها هستیم.انتظار بهرهوری از مایههای دینپژوهی غربی و مستشرقین و مفید واقع شدن آن در تفکر دینی اسلامی،همانند انتظار ما از تایپ یک نامه فارسی به وسیله یک ماشین تایپ انگلیسی است. عملا این موضوع به دلیل اختلاف ماهوی دو اندیشه غیر ممکن است.شالوده یک اندیشه خواست و میل متنوع بشری -و شالوده دیگری اراده الهی و مشیت اوست .یکی از مباحثی که سوژه بهرهگیری غیر اصولی از اندیشههای انسان مداری و اومانیستی غرب در جامعه ما قرار گرفته است، بحث«پلورالیزم دینی»است.قائلین به این اندیشه براین باورند که جهان،جهان کثرت و تنوع است و در هر پدیدهای بویژه در افکار و اندیشههای فلسفی و دینی و ادیان نمود و ظهور بیشتری دارد. در تکثرگرایی و یا پلورالیزم دینی بحث از اثبات حق و باطل ادیان مطرح نیست.زیرا هرکدام از صاحبان ادیان به حد کافی ادله در اثبات حقانیت دین خود ارائه میدهند و نهایتا موضوع به«تکافؤ ادله»منتهی میشود.در این نگرش هیچ دینی نمیتواند حقانیت خود را اثبات و بطلان دیگر ادیان را اعلام کند.اصحاب این دیدگاه بر این هستند که اعتقاد به حقانیت عقیدهای موجب گمراه دانستن اکثریت انسانهاست و این امر با هدایت الهی سازگار نیست.این جریان محدود فکری بر این دیدگاه هستند که در عین تکثر ادیان،این تکثر قابل تبدیل به وحدت نیست و به عبارتی دیگر تکثری نازدونی است.در بعد حقانیت ادیان هم حکم به نفی و اثبات نمیکنند و به حقانیت پلورالی اعتقاد دارند و میگویند پلورالیزم با حقانیت پلورالی میخواند نه با حقانیت انحصاری.(1)
ما در این مقاله براین هستیم تا این آراء را با توجه به نگاه قرآن و ادبیات آن،بررسی کنیم.این دیدگاه بارها توسط فلاسفه مسلمان و اهل نظر به نقد کشیده شده است،اما سعی ما بر این است که با توجه به ادعای اسلامیت بعضی از طراحان آن،وارد قرآن شده و به عنوان اولین و قویترین سند اسلامی این اندیشه را در میزان آن قرار داده و سپس حکم نماییم.
قرآن اقیانوسی بیساحل است،بدین لحاظ ادعا نمیکنیم هر آنچه را گفتیم اکمل و بیعیب است. از خداوند منان میخواهیم ما را در این وظیفه یاور باشد.
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب.(2)«ای پیامبر(ص)بشارت ده به بندگان من که همه سخنان را میشنوند و از بهترین آن پیروی میکنند اینان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و اینان اهل تعقل هستند».
تفسیر«مجمع البیان»،قول در این آیه را شامل اقوال مختلف مردم،قول قرآن و غیر قرآن و قول قرآن و سنت میداند.(3)تفسیر کشاف نیز قائل است که خداوند در این آیه خواسته که بندگان او نقاد در دین باشند و سره را از ناسره تمیز دهند و حریص باشند به اینکه آنچه به خداوند نزدیکتر است را پیروی کنند.(4)
با توجه به تفاسیر و ادبیات حاکم بر قرآن چند نکته قابل توجه است:1-ال در القول،ال استغراق جنس است و همه دیدگاهها که در قالب سخن ابراز میشود را دربرمیگیرد.2-خداوند قائل به دیدگاههای متفاوت بوده و ترغیب به شنیدن آنهامیکند.3-هدف از شنیدن اقوال مختلف انتخاب دیدگاه برتر و بهتر است.4-اندیشه برتر و شناخت و پیروی از آن،درجهای از اهمیت را داراست که خداوند بندگان را به آن بشارت میدهد. 5-یکی از مفاهیم ادبی ضمیر فصل«اختصاص» بوده و کاربرد مفهوم اختصاص در پهنهء ادبیات قرآنی بسیار فراوان است.خداوند با ذکر«الذین»که تقریبا نقش ضمیر فصل را بازی میکند و ضمیر «هم»در این آیه تأکید کرده که فقط کسانی که همه سخنان را میشوند و از برترین آنها پیروی میکنند توسط خداوند هدایت شده و صاحبان عقل هستند.
کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور«ای پیامبر(ص)این قرآن کتابی است که آنرا به تو نازل کردیم تا اینکه مردم را از تاریکیها خارج کنی و به سوی نور درآوری.
توجه در این آیه چندین نتیجه محوری دارد که کارگشای بحث ماست.1-کتاب قرآن میزان هدایت بشر و وسیله خروج مردم از گمراهیها به سوی هدایت و توحید است.2-قرآن کریم مبین و مفسر و مجری دارد که آن پیامبر است.3-در ادبیات قرآن«ظلمات و نور»در این آیه استعارهای برای گمراهیها و هدایت هستند.4-خداوند «پلورالیزم»را در بعد منفی و انحرافی آن میداند و قائل به حقانیت توحیدی است. زبانشناسی قرآن با صراحت نتیجه میدهد که کاربرد«ظلمات»به شکل جمع،یعنی اینکه قرآن قائل به تکثیر در انواع انحرافات است و لفظ«نور»به شکل مفرد حکایت از اعتقاد قرآن به حقانیت مسیر توحید و اسلام دارد.
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور«خداوند ولی کسانی است که ایمان آوردهاند،آنها را از گمراهیها خارج می کند و به سوی نور رهنمون میشود.
در این آیه چند موضوع قابل عنایت است:1- خداوند ولی و راهنمای مؤمنان است،کما اینکه ولی کافران طاغوت است.(5)اما خداوند مولایی است که هم راه را به مؤمنان نشان میدهد و هم آنها را به هدف میرساند.2-کسانی که ایمان آورند خداوند آنها را از انواع گمراهیها خارج و به نور هدایت میکند،کما اینکه طواغیت افراد را از هدایت به انواع گمراهیها و شبهات میبرند.3- مسأله اساسی آیه تأیید تکثر در انحراف و گمراهی برای کافران و اثبات هدایت و توحید برای مؤمنان است.تفاسیر مذکور(مجمع و کشاف)نیز تأکید براین دارند که همانگونه که ظلمت مانع از دیدن اشیا مرئی میشود،کفر و گمراهی هم مانع از فهم و ادراک حق میشود.در این آیه نیز نگاه قرآن به تکثرگرایی در بعد منفی و پلورالیزم در انحرافات است.
و لقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله(6)«موسی را با معجزات و دلایل خود فرستادیم و به او گفتیم که قوم خود را از گمراهیها خارج کن و به سوی نور رهنمون شو و سرگذشت دورانهای گذشته را به آنان متذکر شو.
در آیه چند مسأله شایان توجه است:1- پیامبر خدا برای هدایت مردم و ارائه طریق به معجزات و دلایل مسلح است.2-خداوند با صراحت امر میفرماید که پیامبر خدا گمراهان را از انحرافات به توحید هدایت کند و در حالی که اصحاب پلورالیزم قائلند که چون عقیده برتر نداریم،وظیفه تبلیغ اسلام از ما سلب میشود. 3-با ذکر«ظلمات»و«نور»برای چندمین بار ثابت میشود که پلورالیزم قرآنی در بعد گمراهیها و انحرافات است و هدایت الهی و راه حق و راه پر فروغ یکی بیش نیست.4-تذکر سرنوشت اقوام گذشته حاکی از این است که بقای بر کفر و انحراف موجب تباهی یک ملت میشود.5-در ادبیات قرآن کاربرد الفاظ مفاهیمی خاص دارد که نمیشود از آن غافل شد.ظلمات که مظهر انواع گمراهیهای فکری و انحرافات اخلاقی است، همیشه جمع به کار رفته است و نور که نمادی از هدایت الهی در مسیر توحید و یکتاپرستی و راه حق است،همیشه مفرد به کار میرود.قطعا ورود در اقیانوس زبانشناسی قرآن ثمرات گرانبهایی در پی خواهد داشت که البته این موضوع فرصت دیگری را میطلبد.
یا اهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتب و یعفو عن کثیر قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم(7)
«ای اهل کتاب یقینا پیامبر ما(محمد(ص))به سوی شما آمده تا بسیاری از احکام تحریف شده کتب شما را تبیین کند و از بسیاری احکام نیز صرفنظر کرده.از جانب خداوند نور هدایت (محمد(ص))و قرآن مبین برایتان آمده است. خداوند به وسیله قرآن(یا پیامبر اکرم(ص))هدایت میکند کسی را که به دنبال رضای خداوند و راه او باشد.و این قرآن(یا پیامبر)آنها را از گمراهیها خارج و به سوی نور رهنمون میشود و آنها را به راه حق که دین اسلام است،هدایت میکند.
در این آیات نکات بسیار مهم و دقیقی قابل ملاحظه است.از جمله:1-تباین ذاتی ادیان به عنوان یکی از دستاویزهای اصحاب عقیده پلورالیزم دینی با این آیه نفی و بطلان آن ثابت میشود.زیرا بعثت پیامبر اسلام به منزله تکمیل ادیان الهی و اطلاع آنها بود.این مسأله دلالت بر این دارد که مسیر و مجری ادیان یکی است و از تباین ذاتی و کثرت نازدودنی برخوردار نیستند.2- پیامبر میزان احکام و حق و باطل ادیان است.3- پیامبر(ص)عین نور و هدایت الهی است و تمسک به او تمسک به راه خداست.4-هدایت الهی با قرآن و پیامبر(ص)کامل میگردد و هر دو معیارند.5-به رغم اصحاب پلورالیزم که میگویند چگونه است که اکثریت مردم دنیا جاهلند و گمراه و ما مسلمین و بویژه شیعیان هدایت شدهایم،خداوند با صراحت میفرماید که قرآن و پیامبر کسانی را هدایت میکنند که طالب رضای حق و خواستار مسیر او باشند. 6-در این آیه نیز فرهنگ و ادبیات و زبانشناسی قرآن مؤید وحدت راه حق و منکر حقانیت پلورالی است و تکثیر در بعد گمراهیها و انحرافات را تأیید میکند.7-پیامبر انسانها را به اذن و ارادهء خداوند از تاریکیها خارج میکند و به سوی نور ایمان و هدایت،رهنمون میشود،اما عامل جلب توجه خداوند و مشمول عنایت خداوند شدن در گرو ارادهء خود انسان است.8-«صراط مستقیم»در تفاسیر معتبر از جمله«مجمع البیان»(8)به دین اسلام تفسیر شده،درحالی که بسیاری از اصحاب پلورالیزم برای توجیه دیدگاههای خود و اثبات حقانیت پلورالی و متکثرة میگویند که«صراط مستقیم»یکی از راههای حق و اینگونه توجیه میکنند که نکره در ادبیات عرب افاده عموم میکند مسألهء دیگر اینکه«صراط مستقیم»در چند مورد در قرآن با«ال»معرفه به کار رفته و در مواردی هم که به صورت نکره آمده،عمدتا مفسرین بزرگ(که خود ادیب عربی هم بودند)آن را به راه حق با قید اسلام تعبیر و تفسیر میکنند.
والذین کذبوا بایاتنا صم بکم فی الظلمات(9)«و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند کران و لالانی غوطهور در جهل و گمراهیها هستند».
نکات مهم آیه چنین است:1-منکرین آیات حق،مانند افراد کر و لال هستند.این افراد یا چیزی را نمیفهمند و یا اگر هم بفهمند قادر به بیان آن نیستند.قطعا چنین افرادی توان درک آیات الهی را ندارند.2-این افراد کر و لال در وادی کفر و جهل و انواع گمراهی و انحراف غوطهور هستند.
3-در این آیه پلورالیزم قرآنی در بعد گمراهیها و انحرافات برای بار چندم تکرار و تأیید شده است.
کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها(10)
در این آیه نیز کافر بسان انسانی فرض شده که غرق در اعماق تاریکیهاست و توان خروج از آنرا ندارد،یا راه خروج را نمیداند و اگر هم بداند،او تمام نیرو و توان خود را در تاریکیها و گمراهیها صرف کرده و اکنون قدرت خروج را ندارد.در اینآیه نیز قرآن قائل به تکثیر در گمراهیها و جهل و کفر و انحراف است.
هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور(11)«و خداوند است که شما را میبخشد و ملائکه شما را دعا میکنند و از خداوند میخواهند تا شما را از جهل و کفر خارج و به معرفت خود رهنمون کند».
موارد مورد عنایت آیه به قرار ذیل میباشد:1- خداوند طالب معرفت و بخشش انسان است.2- این افراد کر و لال در وادی کفر و جهل و انواع گمراهی و انحراف غوطهور هستند.3-«ظلمات» در اینجا جهل به حقیقت خداوند و تنیدن انسان در اندیشههای باطل و بیاساس و«نور»به معنی معرفت خداوند و هدایت در راه اوست.4-در این آیه نیز وحدت راه حق اثبات و حقانیت پلورالی انکار شده و برای باطل فروع متعددی قید شده است.(گمراهیها شیوهها و شعبههایی دارد).
هو الذی ینزل علی عبده آیات بینات لیخرجکم من الظلمات الی النور(12)
«خداوند کسی است که بر بنده خود(پیامبر اکرم(ص))دلایل روشن و براهین واضحی را فرستاد تا اینکه شما را از کفر خارج و به ایمان هدایت کند».
نکات مورد توجه آیه در چند مورد است:1- پیامبر اکرم(ص) اول به عبودیت میرسد و سپس از دلایل و براهین الهی برای رسالت خود در هدایت بندگان بهرهمند میشود.2-خروج بشر از کفر و جهالت به ایمان و نور هدایت،با براهین و ادله الهی توسط پیامبر انجام میشود.3-ذکر «ظلمات»که استعاره است برای جهل و انواع گمراهی و«نور»برای هدایت الهی مؤید ادبیات خاص حاکم بر قرآن و مؤکد بر مباحث سابق در تأیید تکثر قرآن در بعد منفی آن است.رسولا یتلوا علیکم آیات الله مبینات لیخرج الذین آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الی النور(13)«پیامبر(ص)بر شما آیات واضح و روشن را میخواند تا اینکه مؤمنان و اهل عمل صالح را از تاریکیهای کفر خارج و به نور ایمان هدایت کند.
نکات مهم آیه چنین است:1-پیامبر(ص) آیات روشن الهی را برای بشر میخواند.2-کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام میدهند مصداق و موضوع هدایت پیامبر قرار میگیرند3- کفر به ظلمت تشبیه شده است،زیرا منتهی به تاریکی قبر و جهنم میشود.ایمان هم به نور تشبیه شده چون به نور در قبر و قیامت و بهشت منتهی میشود.4-این آیه نیز مصادیق انحراف و کفر را جمع تلقی کرده و راه ایمان و حق را مفرد آورده است.
و ما یستوی الاعمی و البصیر و لا الظلمات و لا النور(14)«و کور و بینا و تاریکیها و نور مانند هم نیستند».
مصادیق این آیه چند مورد است:1-اعمی و بصیر استعاره برای مشرک و مؤمن است و همانگونه که فرد نابینا اشیاء را نمیبیند،مشرک و کافر هم از رؤیت حقایق عاجزند و مؤمن مانند فرد بینا همه چیز را میبیند.2-در فرهنگ و ادبیات قرآن «ظلمات و نور»استعاره برای گمراهیها و هدایت است و کاربرد انحرافات بصورت جمع و هدایت بصورت مفرد بار معنایی قابل توجهی دارد.نکتهدیگر اینکه خداوند از یک شیء ملموس و مرئی برای بشر مثالی مجرد و نامحسوس زده است،کور و بینا برای مشرک و مؤمن و ظلمتها و نور برای گمراهیها و هدایت،این شیوه از لحاظ زبانشناسی بهترین راه القا حقایق نامحسوس و مجرد است.مسأله بعد،باز قرآن تکثر در گمراهیها و شرک و کفر و نفاق و...را پذیرفته و بر وحدت راه حق و هدایت که همان راه اسلام است،صحه گذاشته است.
3-مسأله بسیار مهم و اساسی این آیه نفی حقانیت پلورالی و نسبیت حقایق است.قائلان به حقانیت پلورالی میگویند هیچ اندیشهء افضل و برتری وجود ندارد.اما خداوند با این آیه با صراحت تمام مسیر حق و باطل را تعیین کرده و به وضوح اندیشه برتر را تأیید نموده است.
باز آیهای داریم تقریبا بسیار نزدیک به آیهء مذکور که مؤید و مؤکد برآیه فوق است.قل هل یستوی الاعمی و البصیر ام هل تستوی الظلمات و النور(15) بطلان حقانیت پلورالی در قرآن در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که مؤید اندیشه برتر و منکر حقانیت پلورالی است.اینک به چند نمونه اشاره میشود.
ان الذین عندالله الاسلام(16)«مسلما که دین مقبول نزد خداوند اسلا است».
تفسیر«مجمع البیان»در این آیه دین را به طاعت تفسیر کرده است.بنابراین مفهوم آیه چنین است که طاعت مقبول درگاه الهی طاعت است که در حوزه و دامنهء اسلام صورت پذیرد.اسلام باید کانال عقاید و اخلاق و اعمال فرد متدین باشد تا مقبول خداوند واقع شود این آیه با صراحت حقانیت پلورالی را نفی و حقانیت دین اسلام را به انحصار تأیید میکند.لازم به توضیح است که منظور از حقانیت انحصاری اسلام این است که پیروان همه ادیان الهی غیر از اسلام،اهل شقاوت و دوزخ هستند.ممکن است بر کسی اتمام حجت نشده باشد و اسلام را نشناسد اما در دین خود خلوص داشته و واقعا هم گمان کند که مسیر حق را طی میکند و اگر حق الناسی هم برعهده او نباشد هر چند که در اعمال عبادی او یا در رابطه بین بنده و خداوند کوتاهیهایی نیز داشته باشد،ممکن است مورد لطف و آمرزش الهی قرار گیرد.ولی این امر دال بر حقانیت دین او نیست.یا افراد میتوانند هرکدام راهی و شیوهای را برای رسیدن به خداوند برگزینند،این امر نیز مؤید و توجیه کننده حقانیت پلورالی نیست.راههای رسیدن به خداوند ممکن است به عدد خلایق و انسانها باشد اما اگر هدف همه راهها خداوند باشد نهایتا به یک مسیر منتهی میشوند و آن،مسیر توحید و هدایت الهی است که در آیات بررسی شده تحت عنوان«نور» مطرح گردید.
در نهجالبلاغه نیز تعبیر بسیار زیبایی داریم که مؤید بحث ماست.امام علی(ع)میفرماید:«فمن یبتغ غیر الاسلام دینا تتحقق شقوته و تنفصم عروته و تعظم کبوته و یکن ما به الی الحزن الطویل و العذاب الوبیل»(17)
هرکسی دینی را جز اسلام پیروی کند شقاوت او حتمی است و پیوند او با خداوند گسسته میشود و لغزش و سقوط او بزرگ خواهد شد و او دچار غمی طولانی و عذابی دردناک خواهد شد.
نهجالبلاغه به عنوان تفسیر قرآنبه زبان علی(ع) است و از لحاظ مفاهیم دینی و ادبی و اجتماعی مورد عنایت تمام دانشپژوهان عالم است.شایسته بود که از این کتاب عظیم-که به حق اقیانوسی دیگر است-به عنوان نائب قرآن اشارهای بنماییم.
در این کلام چند نکته دینی و اجتماعی قابل فهم و برداشت میباشد: 1-در درجهء اول مؤید و پشتیبان سخن قرآن است و به حقانیت انحصاری اسلام صراحت دارد.
2-کسی که غیر اسلام را برمیگزیند به خاطر قطع پیوند با خداوند شقاوت و تبهکاری و تباهی او حتمی است.3-چنین فردی سقوط و انحراف او حتمی و محقق است و فرد غیر مسلمان نمیتواند ادعای صراط مستقیم را بنماید.4-از لحاظ روانی هم گرفتار اضطراب و تشویش خاطر و عدم اطمینان روحی و همّ و غمّ میشود و این مسأله در رفتار اجتماعی او نیز بشدت اثر میکند.5-در قیامت نیز گرفتار عذاب دردناک میشود و عاقبت بدی را در پی خواهد داشت.6-در این کلام گهربار با صراحت تمام حقانیت متکثرهء پلورالی به جدل و بطلان کشیده میشود.
و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا(18)نعمت خودم را بر شما به اتمام رساندم و اسلام را به عنوان دین برای شما قبول نمودم.
این آیه به نظر بسیاری از مفسرین از جمله طبرسی صاحب«مجمع البیان»در روز عرفه سال حجةالوداع بر پیامبر اسلام(ص)نازل شده است. مفسرین بر این عقیده هستند که وقتی پیامبر اسلام(ص)حدود و ثغور و احکام دین را تبیین فرمود و ولایت علی(ع)را اعلام کرد،خداوند بر کمال دین اسلام و اتمام نعمت خود صحه گذاشت.این آیه مهمترین اشارهای را که برای ما دارد،نگاه خداوند به دین اسلام به عنوان دین مقبول و اکمل است؛ دینی که با ولایت کامل میشود.خداوند کریم در این آیه،دین مورد رضایت خود را اسلام اعلام کرده و به حقانیت آن اشاره کرده است.
و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخرة من الخاسرین(19)«هرکسی دینی به جز اسلام را پیروی و تعقیب کند از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زیانکاران است».
مدعیان پلورالیزم دینی و قائلان به حقانیتپلورالی همه ادیان الهی و گاهی حتی غیر الهی را نیز مقبول خداوند میدانند و به حقانیت نسبی ادیان قائلند،در حالی که خداوند با صراحت تمام در این آیه تأکید میکنند که پیروی از هر دینی غیر از اسلام مقبول نیست و موجب خسران و زیان در آخرت میشود.فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام(20)«هرکسی را که خداوند بخواهد هدایت کند سینهاش را برای پذیرش اسلام میگشاید».
این آیه نیز صراحت دارد که هدایت و در طریق حق بودن،به شرط پذیرش اسلام است.خداوند وقتی میخواهد بندهای را برای هدایت در مسیر حق مهیا کند وجود او را برای قبول اسلام به عنوان دین حق و اندیشه برتر آماده و مساعد میکند.افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه(21)«آیا کسی که برای اسلام،خداوند به او شرح صدر عطا فرموده و به نور الهی مجهز و منور است با کافران یکسان است؟»
پذیرش اسلام و تسلیم اوامر و نواحی آن شدن دلهای پاکی را میطلبد برغم دیدگاه مدافعان پلورالیزم دینی که انکار حقانیت پلورالی معادل است با گمراه دانستن اکثریت مردم جهان،در این آیه خداوند اولا حقانیت پلورالی را انکار میکند و ثانیا خداوند افرادی که دلهایشان برای پذیرش اسلام مهیا شده و به آنها شرح صدر داده را با معاندین و کفار و مشرکین و کسانی که بر اثر گناه زیاد دلهایشان سنگ شده است را مساوی ندانسته است و این خود تأیید حقانیت انحصاری اسلام و نفی تکثر گرایی است و در نتیجه تایید اندیشه برتر هم در محتوی این آیه نهفته است.
شرح صدر بشر برای پذیرش اسلام با لطف خداوند به سه شیوه میسر است:1-برخورداری از قدرت ادله.2-الطاف الهی که هر آینه در حال تجدید شدن هستند.3-تثبیت ادله در فرد و از بین رفتن انواع شبهات.
از لحاظ ادبی نیز خداوند در این آیه ادله را به نور تشبیه کرده است.
هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون(22)«خداوند است که پیامبر خود(محمد(ص))را با هدایت و دین حق فرستاد تا دین اسلام را بر همه ادیان بوسیله ادله برتری دهد هرچند که مشرکان ناخشنود باشند».
این آیه مسایلی چند را شامل میشود:1- خداوند پیامبر اسلام(ص)را با صلاح توحید و هدایت بندگان و دین اسلام برای اتمام مأمورت دینی انبیا و وحدت همه ادیان در قالب اسلام فرستاد.2- با لفظ«دین الحق»حقانیت انحصاری اسلام صد درصد تأیید میشود زیرا با رجوع به همهء تفاسیر و ادله عقلی و نقلی و ادبی«دین الحق»در این آیه جز اسلام نیست.3-در ضمن تأیید حقانیت اسلام نفی پلورالیزم دینی نیز در آیه نهفته است.زیرا عبارت بعد از«دین الحق»مؤید این مطلب است. 4-استعلا و برتری اندیشه اسلام بر ادیان و اندیشه های دیگر با«لیظهره علی الدین کله»ثابت میشود.5-نکته بسیار حائز اهمیت از لحاظ روانشناسی اینکه در طول تاریخ حرکت دینی انبیا گروهی از افراد به دلیل آلودگی روحی و اخلاقی و فکری با حرکت انبیا مخالفت کرده و از پذیرش حقایق الهی روی گردان شدند.مقابله با پیامبراسلام و دین حق عمدتا با همین انگیزه روانی صورت میگرفت.آنها میگفتند چرا ما از فردی که مثل خودمان است اطاعت کنیم؟او چه امتیاز و برتری برما دارد؟امروزه نیز مقابله جریان سکولار و لیبرال در ایران با اندیشههای ناب اسلامی و تعدی آنها به حریم مقدسات اسلام و معصومین(ع)و تضعیف ولایت فقیه ریشه در همان مسایل تاریخی دارد که میتوان در چند قسمت بیان کرد: 1-روح تخریب شده انسانی و وجود طماع بعضی افراد سلامت و صفای اسلام و حاکمیت آن را بر نمیتابد.2-از لحاظ روانی و روانکاوی شخصیت این افراد باید گفت که اینها گرفتاری نوعی خود بزرگبینی کاذب بوده و دقیقا همان حرف عربهای جاهلی را در قالبی زیبا و شیطانی و با افسون الفاظ تکرار میکنند و غلبه و سیطره اسلام بر ادیان دیگر را نمیپسندند.در یک روانکاوی دقیق اینان با ولایتپذیری از صدر تا ذیل مشکل دارند.مشکل این جماعت با ولایت فقیه و مصداق آن نیست،مشکل بحران روحی در پذیرش ولایت خداوند و پیامبر اکرم (ص)و ائمه معصومین(ع) است.این موضوع براحتی در نوشتهها و ایراداتشان متجلی است.در نتیجه در این نوشتار بوضوح ثابت گردید که قرآن به اصل وجود تکثیر اندیشهها قائل است.اما به حقانیت پلورالی اعتقادی ندارد و برعکس به حقانیت خاص اسلام عقیده دارد. دعوت قرآن به بهرهگیری از اندیشهها نه از باب تساهل و تسامح و گذشت از ارزشهای اسلامی و التقاط فکری است بلکه به قصد انتخاب اندیشه برتر و تبلیغ آن است.پلورالیزمقرآن در بعد گمراهیها و انحرافات است و به اندیشههای متکثره به عنوان حق نسبی نمینگرد.اشکال عمد پلورالیزم سیال و بیثبات بودن و بیاعتقادی به حقانیت یک دین خاص است.
(1)-مناظره سروش و کدیور درباره پلورالیزم،ناشر روزنامه سلام چاپ اول بهار 1378 ص 57
(2)-قرآن کریم،سوره زمر،آیات 17-18
(3)-مجمع البیان،الطبرسی،ابی علی الفضل بن الحسن،بیروت -لبنان،دارالمعرفة،چاپ اول،1406 هـ 1986م.ج 8-7 ص 770
(4)-الکشاف،المزخشری،محمود بن عمر،بیروت-لبنان دارالکتاب العربی،چاپ سوم 1407 هـ 1987 م.ج 4صص 120
(5)-طاغوت هر معبودی در عرض خداوند است.
(6)-قرآن کریم،سوره ابراهیم آیهء 5
(7)-قرآن کریم،سورهمائده،آیات 15-16
(8)-مجمع البیان الطبرسی،ابی علی الفضل بن الحسن،بیروت -لبنان-دارالمعرفة،چاپ اول 1406 هـ 1986م.ج 3-4،ص 270
(9)-قرآن کریم،سوره انعام،آیه 39
(10)-قرآن کریم،سوره انعامآیه 122
(11)-قرآن کریم،سوره احزاب،آیه 43
(12)-قرآن کریم،سوره حدید آیه 9
(13)-قرآن کریم،سوره طلاق آیه 11
(14)-قرآن کریم،سوره فاطر،آیه 20
(15)-قرآن کریم،سورهء رعد،آیه 16
(16)-قرآن کریم،سورهء آلعمران،آیهء 19
(17)-المعجم المفهرس لا لفاظ نهجالبلاغه،محمدی کاظم دشتی محمد،مؤسسهء النشر الاسلام التابعة لجماعة المدرسی بقم،چاپ پنجم،سال 1417 هـ.ص 56 خطبهء 4-161
(18)-قرآن کریم،سوره آلعمران آیه 19
(19)-قرآن کریم،سورهء آلعمران،آیهء 85
(20)-قرآن کریم،سورهءانعام،آیهء125
(21)-قرآن کریم،سوره زمر،آیه 22
(22)-قرآن کریم،سوره صف،آیهء 9