پلورالیسم در وحی

پدیدآورسردار اصلانی

نشریهکیهان فرهنگی

شماره نشریه158

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1067 بازدید
پلورالیسم در وحی

سردار اصلانی

-زبان‏شناسی قرآن با صراحت‏ نتیجه می‏دهد که کاربردظلمات به‏ شکل جمع یعنی قرآن قایل به تکثر در انواع انحرافات است و لفظ نور به شکل مفرد حکایت از اعتقاد قرآن‏ به حقانیت مسیر توحید و اسلام‏ دارد.
-بعثت پیامبر اسلام به منزله‏ تکمیل ادیان الهی و اصلاح آنها بود،یعنی ادیان از تباین ذاتی و کثرت نازدونی برخوردار نیستند.
-مدعیان پلورالیسم معتقدند ادیان از حقانیت نسبی‏ برخوردارند.در حالیکه در قرآن با صراحت تأکید شده است که‏ پیروی از هر دینی غیر از اسلام‏ مقبول نیست و موجب خسران و زیان در آخرت می‏شود.

مقدمه

ژرف اندیشی در مباحث و مفاهیم دینی و فلسفی‏ از دیرباز مورد عنایت عقل کاوشگر و نقاد بشر بوده‏ است.نگاه جدید و تجدید نظر در اندیشه‏های‏ دینی راه و رسم دیرینه بشر بوده و حکایتی‏ بی‏انتهاست که همچنان ادامه دارد.اندیشمندان‏ مسلمان در طول تاریخ اندیشه،در هر مرحله‏ای از زمان نوآوریها و ابداعاتی مستقل و منفک از آرا دیگران داشتند.اما امروزه برداشتها و قرائتهای‏ جدیدی از دین ارائه می‏شود که بسیاری از آنها متأثر از دیگران بوده و اندیشه‏هایی مستقل و محصولاتی‏ تولید شده در فضای فکری و فرهنگی اسلامی‏ نیستند.سعی براین است که از فضای فرهنگی‏ حاکم بر جوامع انسان محور،برای فرهنگ و اندیشه خدا محور-نسخه فرهنگی پیچیده شود.ما در دین‏پژوهی می‏توانیم فقط در بعد روشهای تحقیق‏ و الگوهای پژوهش از دیگران بهره‏مند شویم.در بعد مایه‏های دینی نمی‏توان وامدار و تابع دیگران‏ شد زیرا که خود ما در این زمینه غنی‏تر از آنها هستیم.انتظار بهره‏وری از مایه‏های دین‏پژوهی‏ غربی و مستشرقین و مفید واقع شدن آن در تفکر دینی اسلامی،همانند انتظار ما از تایپ یک نامه‏ فارسی به وسیله یک ماشین تایپ انگلیسی است. عملا این موضوع به دلیل اختلاف ماهوی دو اندیشه‏ غیر ممکن است.شالوده یک اندیشه خواست و میل متنوع بشری -و شالوده دیگری اراده الهی و مشیت اوست .یکی از مباحثی که سوژه بهره‏گیری‏ غیر اصولی از اندیشه‏های انسان مداری و اومانیستی غرب در جامعه ما قرار گرفته است، بحث«پلورالیزم دینی»است.قائلین به این اندیشه‏ براین باورند که جهان،جهان کثرت و تنوع است‏ و در هر پدیده‏ای بویژه در افکار و اندیشه‏های‏ فلسفی و دینی و ادیان نمود و ظهور بیشتری دارد. در تکثرگرایی و یا پلورالیزم دینی بحث از اثبات حق‏ و باطل ادیان مطرح نیست.زیرا هرکدام از صاحبان ادیان به حد کافی ادله در اثبات حقانیت‏ دین خود ارائه می‏دهند و نهایتا موضوع به«تکافؤ ادله»منتهی می‏شود.در این نگرش هیچ دینی‏ نمی‏تواند حقانیت خود را اثبات و بطلان دیگر ادیان‏ را اعلام کند.اصحاب این دیدگاه بر این هستند که‏ اعتقاد به حقانیت عقیده‏ای موجب گمراه دانستن‏ اکثریت انسانهاست و این امر با هدایت الهی‏ سازگار نیست.این جریان محدود فکری بر این‏ دیدگاه هستند که در عین تکثر ادیان،این تکثر قابل‏ تبدیل به وحدت نیست و به عبارتی دیگر تکثری‏ نازدونی است.در بعد حقانیت ادیان هم حکم به‏ نفی و اثبات نمی‏کنند و به حقانیت پلورالی اعتقاد دارند و می‏گویند پلورالیزم با حقانیت پلورالی‏ می‏خواند نه با حقانیت انحصاری.(1)
ما در این مقاله براین هستیم تا این آراء را با توجه‏ به نگاه قرآن و ادبیات آن،بررسی کنیم.این دیدگاه‏ بارها توسط فلاسفه مسلمان و اهل نظر به نقد کشیده شده است،اما سعی ما بر این است که با توجه به ادعای اسلامیت بعضی از طراحان آن،وارد قرآن شده و به عنوان اولین و قوی‏ترین سند اسلامی‏ این اندیشه را در میزان آن قرار داده و سپس حکم‏ نماییم.

نگاه قرآن به پلورالیزم

قرآن اقیانوسی بی‏ساحل است،بدین لحاظ ادعا نمی‏کنیم هر آنچه را گفتیم اکمل و بی‏عیب است. از خداوند منان می‏خواهیم ما را در این وظیفه یاور باشد.
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه‏ اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم‏ اولوالالباب.(2)«ای پیامبر(ص)بشارت ده به بندگان‏ من که همه سخنان را می‏شنوند و از بهترین آن‏ پیروی می‏کنند اینان کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و اینان اهل تعقل هستند».
تفسیر«مجمع البیان»،قول در این آیه را شامل‏ اقوال مختلف مردم،قول قرآن و غیر قرآن و قول‏ قرآن و سنت می‏داند.(3)تفسیر کشاف نیز قائل‏ است که خداوند در این آیه خواسته که بندگان او نقاد در دین باشند و سره را از ناسره تمیز دهند و حریص باشند به اینکه آنچه به خداوند نزدیکتر است را پیروی کنند.(4)
با توجه به تفاسیر و ادبیات حاکم بر قرآن چند نکته قابل توجه است:1-ال در القول،ال‏ استغراق جنس است و همه دیدگاهها که در قالب‏ سخن ابراز می‏شود را دربرمی‏گیرد.2-خداوند قائل به دیدگاههای متفاوت بوده و ترغیب به شنیدن‏ آنهامی‏کند.3-هدف از شنیدن اقوال مختلف‏ انتخاب دیدگاه برتر و بهتر است.4-اندیشه برتر و شناخت و پیروی از آن،درجه‏ای از اهمیت را داراست که خداوند بندگان را به آن بشارت می‏دهد. 5-یکی از مفاهیم ادبی ضمیر فصل«اختصاص» بوده و کاربرد مفهوم اختصاص در پهنهء ادبیات قرآنی‏ بسیار فراوان است.خداوند با ذکر«الذین»که‏ تقریبا نقش ضمیر فصل را بازی می‏کند و ضمیر «هم»در این آیه تأکید کرده که فقط کسانی که همه‏ سخنان را می‏شوند و از برترین آنها پیروی می‏کنند توسط خداوند هدایت شده و صاحبان عقل‏ هستند.
کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی‏ النور«ای پیامبر(ص)این قرآن کتابی است که آن‏را به‏ تو نازل کردیم تا اینکه مردم را از تاریکیها خارج کنی‏ و به سوی نور درآوری.
توجه در این آیه چندین نتیجه محوری دارد که‏ کارگشای بحث ماست.1-کتاب قرآن میزان‏ هدایت بشر و وسیله خروج مردم از گمراهی‏ها به‏ سوی هدایت و توحید است.2-قرآن کریم مبین و مفسر و مجری دارد که آن پیامبر است.3-در ادبیات قرآن«ظلمات و نور»در این آیه استعاره‏ای‏ برای گمراهیها و هدایت هستند.4-خداوند «پلورالیزم»را در بعد منفی و انحرافی آن می‏داند و قائل به حقانیت توحیدی است. زبان‏شناسی قرآن با صراحت نتیجه می‏دهد که‏ کاربرد«ظلمات»به شکل جمع،یعنی اینکه قرآن‏ قائل به تکثیر در انواع انحرافات است و لفظ«نور»به‏ شکل مفرد حکایت از اعتقاد قرآن به حقانیت مسیر توحید و اسلام دارد.
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی‏ النور«خداوند ولی کسانی است که ایمان آورده‏اند،آنها را از گمراهیها خارج می کند و به سوی نور رهنمون می‏شود.
در این آیه چند موضوع قابل عنایت است:1- خداوند ولی و راهنمای مؤمنان است،کما اینکه‏ ولی کافران طاغوت است.(5)اما خداوند مولایی‏ است که هم راه را به مؤمنان نشان می‏دهد و هم آنها را به هدف می‏رساند.2-کسانی که ایمان آورند خداوند آنها را از انواع گمراهیها خارج و به نور هدایت می‏کند،کما اینکه طواغیت افراد را از هدایت به انواع گمراهیها و شبهات می‏برند.3- مسأله اساسی آیه تأیید تکثر در انحراف و گمراهی‏ برای کافران و اثبات هدایت و توحید برای مؤمنان‏ است.تفاسیر مذکور(مجمع و کشاف)نیز تأکید براین دارند که همانگونه که ظلمت مانع از دیدن‏ اشیا مرئی می‏شود،کفر و گمراهی هم مانع از فهم‏ و ادراک حق می‏شود.در این آیه نیز نگاه قرآن به‏ تکثرگرایی در بعد منفی و پلورالیزم در انحرافات‏ است.
و لقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من‏ الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله(6)«موسی را با معجزات و دلایل خود فرستادیم و به او گفتیم که‏ قوم خود را از گمراهی‏ها خارج کن و به سوی نور رهنمون شو و سرگذشت دورانهای گذشته را به آنان‏ متذکر شو.
در آیه چند مسأله شایان توجه است:1- پیامبر خدا برای هدایت مردم و ارائه طریق به‏ معجزات و دلایل مسلح است.2-خداوند با صراحت امر می‏فرماید که پیامبر خدا گمراهان را از انحرافات به توحید هدایت کند و در حالی که‏ اصحاب پلورالیزم قائلند که چون عقیده برتر نداریم،وظیفه تبلیغ اسلام از ما سلب می‏شود. 3-با ذکر«ظلمات»و«نور»برای چندمین بار ثابت‏ می‏شود که پلورالیزم قرآنی در بعد گمراهی‏ها و انحرافات است و هدایت الهی و راه حق و راه پر فروغ یکی بیش نیست.4-تذکر سرنوشت اقوام‏ گذشته حاکی از این است که بقای بر کفر و انحراف موجب تباهی یک ملت می‏شود.5-در ادبیات قرآن کاربرد الفاظ مفاهیمی خاص دارد که‏ نمی‏شود از آن غافل شد.ظلمات که مظهر انواع‏ گمراهیهای فکری و انحرافات اخلاقی است، همیشه جمع به کار رفته است و نور که نمادی از هدایت الهی در مسیر توحید و یکتاپرستی و راه حق‏ است،همیشه مفرد به کار می‏رود.قطعا ورود در اقیانوس زبان‏شناسی قرآن ثمرات گرانبهایی در پی‏ خواهد داشت که البته این موضوع فرصت دیگری را می‏طلبد.
یا اهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتب و یعفو عن کثیر قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین یهدی به الله من‏ اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات‏ الی النور باذنه و یهدیهم الی صراط مستقیم(7)
«ای اهل کتاب یقینا پیامبر ما(محمد(ص))به‏ سوی شما آمده تا بسیاری از احکام تحریف شده‏ کتب شما را تبیین کند و از بسیاری احکام نیز صرفنظر کرده.از جانب خداوند نور هدایت‏ (محمد(ص))و قرآن مبین برایتان آمده است. خداوند به وسیله قرآن(یا پیامبر اکرم(ص))هدایت می‏کند کسی را که به دنبال رضای خداوند و راه او باشد.و این قرآن(یا پیامبر)آنها را از گمراهی‏ها خارج و به سوی نور رهنمون می‏شود و آنها را به راه‏ حق که دین اسلام است،هدایت می‏کند.
در این آیات نکات بسیار مهم و دقیقی قابل‏ ملاحظه است.از جمله:1-تباین ذاتی ادیان‏ به عنوان یکی از دستاویزهای اصحاب عقیده‏ پلورالیزم دینی با این آیه نفی و بطلان آن ثابت‏ می‏شود.زیرا بعثت پیامبر اسلام به منزله تکمیل‏ ادیان الهی و اطلاع آنها بود.این مسأله دلالت بر این دارد که مسیر و مجری ادیان یکی است و از تباین ذاتی و کثرت نازدودنی برخوردار نیستند.2- پیامبر میزان احکام و حق و باطل ادیان است.3- پیامبر(ص)عین نور و هدایت الهی است و تمسک به‏ او تمسک به راه خداست.4-هدایت الهی با قرآن‏ و پیامبر(ص)کامل می‏گردد و هر دو معیارند.5-به‏ رغم اصحاب پلورالیزم که می‏گویند چگونه است که‏ اکثریت مردم دنیا جاهلند و گمراه و ما مسلمین و بویژه شیعیان هدایت شده‏ایم،خداوند با صراحت‏ می‏فرماید که قرآن و پیامبر کسانی را هدایت می‏کنند که طالب رضای حق و خواستار مسیر او باشند. 6-در این آیه نیز فرهنگ و ادبیات و زبان‏شناسی‏ قرآن مؤید وحدت راه حق و منکر حقانیت پلورالی‏ است و تکثیر در بعد گمراهی‏ها و انحرافات را تأیید می‏کند.7-پیامبر انسانها را به اذن و ارادهء خداوند از تاریکی‏ها خارج می‏کند و به سوی نور ایمان و هدایت،رهنمون می‏شود،اما عامل جلب توجه‏ خداوند و مشمول عنایت خداوند شدن در گرو ارادهء خود انسان است.8-«صراط مستقیم»در تفاسیر معتبر از جمله«مجمع البیان»(8)به دین اسلام‏ تفسیر شده،درحالی که بسیاری از اصحاب‏ پلورالیزم برای توجیه دیدگاههای خود و اثبات‏ حقانیت پلورالی و متکثرة می‏گویند که«صراط مستقیم»یکی از راههای حق و اینگونه توجیه‏ می‏کنند که نکره در ادبیات عرب افاده عموم می‏کند مسألهء دیگر اینکه«صراط مستقیم»در چند مورد در قرآن با«ال»معرفه به کار رفته و در مواردی هم که به‏ صورت نکره آمده،عمدتا مفسرین بزرگ(که خود ادیب عربی هم بودند)آن را به راه حق با قید اسلام‏ تعبیر و تفسیر می‏کنند.
والذین کذبوا بایاتنا صم بکم فی الظلمات(9)«و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند کران و لالانی‏ غوطه‏ور در جهل و گمراهی‏ها هستند».
نکات مهم آیه چنین است:1-منکرین آیات‏ حق،مانند افراد کر و لال هستند.این افراد یا چیزی را نمی‏فهمند و یا اگر هم بفهمند قادر به بیان‏ آن نیستند.قطعا چنین افرادی توان درک آیات الهی‏ را ندارند.2-این افراد کر و لال در وادی کفر و جهل و انواع گمراهی و انحراف غوطه‏ور هستند.
3-در این آیه پلورالیزم قرآنی در بعد گمراهی‏ها و انحرافات برای بار چندم تکرار و تأیید شده است.
کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها(10)
در این آیه نیز کافر بسان انسانی فرض شده که‏ غرق در اعماق تاریکی‏هاست و توان خروج از آن‏را ندارد،یا راه خروج را نمی‏داند و اگر هم بداند،او تمام نیرو و توان خود را در تاریکی‏ها و گمراهی‏ها صرف کرده و اکنون قدرت خروج را ندارد.در این‏آیه نیز قرآن قائل به تکثیر در گمراهی‏ها و جهل و کفر و انحراف است.
هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من‏ الظلمات الی النور(11)«و خداوند است که شما را می‏بخشد و ملائکه شما را دعا می‏کنند و از خداوند می‏خواهند تا شما را از جهل و کفر خارج و به‏ معرفت خود رهنمون کند».
موارد مورد عنایت آیه به قرار ذیل می‏باشد:1- خداوند طالب معرفت و بخشش انسان است.2- این افراد کر و لال در وادی کفر و جهل و انواع‏ گمراهی و انحراف غوطه‏ور هستند.3-«ظلمات» در اینجا جهل به حقیقت خداوند و تنیدن انسان در اندیشه‏های باطل و بی‏اساس و«نور»به معنی‏ معرفت خداوند و هدایت در راه اوست.4-در این‏ آیه نیز وحدت راه حق اثبات و حقانیت پلورالی‏ انکار شده و برای باطل فروع متعددی قید شده‏ است.(گمراهی‏ها شیوه‏ها و شعبه‏هایی دارد).
هو الذی ینزل علی عبده آیات بینات لیخرجکم من‏ الظلمات الی النور(12)
«خداوند کسی است که بر بنده خود(پیامبر اکرم(ص))دلایل روشن و براهین واضحی را فرستاد تا اینکه شما را از کفر خارج و به ایمان هدایت کند».
نکات مورد توجه آیه در چند مورد است:1- پیامبر اکرم(ص) اول به عبودیت می‏رسد و سپس از دلایل و براهین الهی برای رسالت خود در هدایت‏ بندگان بهره‏مند می‏شود.2-خروج بشر از کفر و جهالت به ایمان و نور هدایت،با براهین و ادله‏ الهی توسط پیامبر انجام می‏شود.3-ذکر «ظلمات»که استعاره است برای جهل و انواع‏ گمراهی و«نور»برای هدایت الهی مؤید ادبیات‏ خاص حاکم بر قرآن و مؤکد بر مباحث سابق در تأیید تکثر قرآن در بعد منفی آن است.رسولا یتلوا علیکم آیات الله مبینات لیخرج الذین آمنوا و عملوا الصالحات من الظلمات الی النور(13)«پیامبر(ص)بر شما آیات واضح و روشن را می‏خواند تا اینکه‏ مؤمنان و اهل عمل صالح را از تاریکیهای کفر خارج و به نور ایمان هدایت کند.
نکات مهم آیه چنین است:1-پیامبر(ص) آیات روشن الهی را برای بشر می‏خواند.2-کسانی‏ که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‏دهند مصداق و موضوع هدایت پیامبر قرار می‏گیرند3- کفر به ظلمت تشبیه شده است،زیرا منتهی به‏ تاریکی قبر و جهنم می‏شود.ایمان هم به نور تشبیه شده چون به نور در قبر و قیامت و بهشت‏ منتهی می‏شود.4-این آیه نیز مصادیق انحراف و کفر را جمع تلقی کرده و راه ایمان و حق را مفرد آورده است.
و ما یستوی الاعمی و البصیر و لا الظلمات و لا النور(14)«و کور و بینا و تاریکی‏ها و نور مانند هم‏ نیستند».
مصادیق این آیه چند مورد است:1-اعمی و بصیر استعاره برای مشرک و مؤمن است و همانگونه‏ که فرد نابینا اشیاء را نمی‏بیند،مشرک و کافر هم از رؤیت حقایق عاجزند و مؤمن مانند فرد بینا همه‏ چیز را می‏بیند.2-در فرهنگ و ادبیات قرآن‏ «ظلمات و نور»استعاره برای گمراهی‏ها و هدایت‏ است و کاربرد انحرافات بصورت جمع و هدایت‏ بصورت مفرد بار معنایی قابل توجهی دارد.نکته‏دیگر اینکه خداوند از یک شی‏ء ملموس و مرئی برای‏ بشر مثالی مجرد و نامحسوس زده است،کور و بینا برای مشرک و مؤمن و ظلمت‏ها و نور برای گمراهیها و هدایت،این شیوه از لحاظ زبان‏شناسی بهترین‏ راه القا حقایق نامحسوس و مجرد است.مسأله‏ بعد،باز قرآن تکثر در گمراهی‏ها و شرک و کفر و نفاق و...را پذیرفته و بر وحدت راه حق و هدایت‏ که همان راه اسلام است،صحه گذاشته است.
3-مسأله بسیار مهم و اساسی این آیه نفی‏ حقانیت پلورالی و نسبیت حقایق است.قائلان به‏ حقانیت پلورالی می‏گویند هیچ اندیشهء افضل و برتری وجود ندارد.اما خداوند با این آیه با صراحت‏ تمام مسیر حق و باطل را تعیین کرده و به وضوح‏ اندیشه برتر را تأیید نموده است.
باز آیه‏ای داریم تقریبا بسیار نزدیک به آیهء مذکور که مؤید و مؤکد برآیه فوق است.قل هل یستوی‏ الاعمی و البصیر ام هل تستوی الظلمات و النور(15) بطلان حقانیت پلورالی در قرآن‏ در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که مؤید اندیشه برتر و منکر حقانیت پلورالی است.اینک به‏ چند نمونه اشاره می‏شود.
ان الذین عندالله الاسلام(16)«مسلما که دین‏ مقبول نزد خداوند اسلا است».
تفسیر«مجمع البیان»در این آیه دین را به طاعت‏ تفسیر کرده است.بنابراین مفهوم آیه چنین است که‏ طاعت مقبول درگاه الهی طاعت است که در حوزه‏ و دامنهء اسلام صورت پذیرد.اسلام باید کانال‏ عقاید و اخلاق و اعمال فرد متدین باشد تا مقبول‏ خداوند واقع شود این آیه با صراحت حقانیت‏ پلورالی را نفی و حقانیت دین اسلام را به انحصار تأیید می‏کند.لازم به توضیح است که منظور از حقانیت انحصاری اسلام این است که پیروان همه‏ ادیان الهی غیر از اسلام،اهل شقاوت و دوزخ‏ هستند.ممکن است بر کسی اتمام حجت نشده‏ باشد و اسلام را نشناسد اما در دین خود خلوص‏ داشته و واقعا هم گمان کند که مسیر حق را طی‏ می‏کند و اگر حق الناسی هم برعهده او نباشد هر چند که در اعمال عبادی او یا در رابطه بین بنده‏ و خداوند کوتاهی‏هایی نیز داشته باشد،ممکن‏ است مورد لطف و آمرزش الهی قرار گیرد.ولی این‏ امر دال بر حقانیت دین او نیست.یا افراد می‏توانند هرکدام راهی و شیوه‏ای را برای رسیدن به خداوند برگزینند،این امر نیز مؤید و توجیه کننده حقانیت‏ پلورالی نیست.راههای رسیدن به خداوند ممکن‏ است به عدد خلایق و انسانها باشد اما اگر هدف‏ همه راهها خداوند باشد نهایتا به یک مسیر منتهی می‏شوند و آن،مسیر توحید و هدایت الهی‏ است که در آیات بررسی شده تحت عنوان«نور» مطرح گردید.
در نهج‏البلاغه نیز تعبیر بسیار زیبایی داریم که‏ مؤید بحث ماست.امام علی(ع)می‏فرماید:«فمن‏ یبتغ غیر الاسلام دینا تتحقق شقوته و تنفصم عروته‏ و تعظم کبوته و یکن ما به الی الحزن الطویل و العذاب الوبیل»(17)
هرکسی دینی را جز اسلام پیروی کند شقاوت او حتمی است و پیوند او با خداوند گسسته می‏شود و لغزش و سقوط او بزرگ خواهد شد و او دچار غمی‏ طولانی و عذابی دردناک خواهد شد.
نهج‏البلاغه به عنوان تفسیر قرآن‏به زبان علی(ع) است و از لحاظ مفاهیم دینی و ادبی و اجتماعی‏ مورد عنایت تمام دانش‏پژوهان عالم است.شایسته‏ بود که از این کتاب عظیم-که به حق اقیانوسی‏ دیگر است-به عنوان نائب قرآن اشاره‏ای بنماییم.
در این کلام چند نکته دینی و اجتماعی قابل فهم‏ و برداشت می‏باشد: 1-در درجهء اول مؤید و پشتیبان سخن قرآن است‏ و به حقانیت انحصاری اسلام صراحت دارد.
2-کسی که غیر اسلام را برمی‏گزیند به خاطر قطع پیوند با خداوند شقاوت و تبهکاری و تباهی او حتمی است.3-چنین فردی سقوط و انحراف او حتمی و محقق است و فرد غیر مسلمان نمی‏تواند ادعای صراط مستقیم را بنماید.4-از لحاظ روانی‏ هم گرفتار اضطراب و تشویش خاطر و عدم اطمینان‏ روحی و همّ و غمّ می‏شود و این مسأله در رفتار اجتماعی او نیز بشدت اثر می‏کند.5-در قیامت‏ نیز گرفتار عذاب دردناک می‏شود و عاقبت بدی را در پی خواهد داشت.6-در این کلام گهربار با صراحت تمام حقانیت متکثرهء پلورالی به جدل و بطلان کشیده می‏شود.
و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام‏ دینا(18)نعمت خودم را بر شما به اتمام رساندم و اسلام را به عنوان دین برای شما قبول نمودم.
این آیه به نظر بسیاری از مفسرین از جمله‏ طبرسی صاحب«مجمع البیان»در روز عرفه سال‏ حجةالوداع بر پیامبر اسلام(ص)نازل شده است. مفسرین بر این عقیده هستند که وقتی پیامبر اسلام(ص)حدود و ثغور و احکام دین را تبیین فرمود و ولایت علی(ع)را اعلام کرد،خداوند بر کمال دین‏ اسلام و اتمام نعمت خود صحه گذاشت.این آیه‏ مهمترین اشاره‏ای را که برای ما دارد،نگاه خداوند به دین اسلام به عنوان دین مقبول و اکمل است؛ دینی که با ولایت کامل می‏شود.خداوند کریم در این آیه،دین مورد رضایت خود را اسلام اعلام کرده‏ و به حقانیت آن اشاره کرده است.
و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی‏ الاخرة من الخاسرین(19)«هرکسی دینی به جز اسلام را پیروی و تعقیب کند از او پذیرفته نمی‏شود و او در آخرت از زیانکاران است».
مدعیان پلورالیزم دینی و قائلان به حقانیت‏پلورالی همه ادیان الهی و گاهی حتی غیر الهی را نیز مقبول خداوند می‏دانند و به حقانیت نسبی ادیان‏ قائلند،در حالی که خداوند با صراحت تمام در این آیه تأکید می‏کنند که پیروی از هر دینی غیر از اسلام مقبول نیست و موجب خسران و زیان در آخرت می‏شود.فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره‏ للاسلام(20)«هرکسی را که خداوند بخواهد هدایت‏ کند سینه‏اش را برای پذیرش اسلام می‏گشاید».
این آیه نیز صراحت دارد که هدایت و در طریق‏ حق بودن،به شرط پذیرش اسلام است.خداوند وقتی می‏خواهد بنده‏ای را برای هدایت در مسیر حق‏ مهیا کند وجود او را برای قبول اسلام به عنوان دین‏ حق و اندیشه برتر آماده و مساعد می‏کند.افمن‏ شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه(21)«آیا کسی که برای اسلام،خداوند به او شرح صدر عطا فرموده و به نور الهی مجهز و منور است با کافران‏ یکسان است؟»
پذیرش اسلام و تسلیم اوامر و نواحی آن شدن‏ دلهای پاکی را می‏طلبد برغم دیدگاه مدافعان‏ پلورالیزم دینی که انکار حقانیت پلورالی معادل‏ است با گمراه دانستن اکثریت مردم جهان،در این‏ آیه خداوند اولا حقانیت پلورالی را انکار می‏کند و ثانیا خداوند افرادی که دلهایشان برای پذیرش اسلام‏ مهیا شده و به آنها شرح صدر داده را با معاندین و کفار و مشرکین و کسانی که بر اثر گناه زیاد دلهایشان سنگ شده است را مساوی ندانسته است‏ و این خود تأیید حقانیت انحصاری اسلام و نفی‏ تکثر گرایی است و در نتیجه تایید اندیشه برتر هم در محتوی این آیه نهفته است.
شرح صدر بشر برای پذیرش اسلام با لطف‏ خداوند به سه شیوه میسر است:1-برخورداری از قدرت ادله.2-الطاف الهی که هر آینه در حال‏ تجدید شدن هستند.3-تثبیت ادله در فرد و از بین‏ رفتن انواع شبهات.
از لحاظ ادبی نیز خداوند در این آیه ادله را به نور تشبیه کرده است.
هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره‏ علی الدین کله و لو کره المشرکون(22)«خداوند است‏ که پیامبر خود(محمد(ص))را با هدایت و دین حق‏ فرستاد تا دین اسلام را بر همه ادیان بوسیله ادله‏ برتری دهد هرچند که مشرکان ناخشنود باشند».
این آیه مسایلی چند را شامل می‏شود:1- خداوند پیامبر اسلام(ص)را با صلاح توحید و هدایت‏ بندگان و دین اسلام برای اتمام مأمورت دینی انبیا و وحدت همه ادیان در قالب اسلام فرستاد.2- با لفظ«دین الحق»حقانیت انحصاری اسلام صد درصد تأیید می‏شود زیرا با رجوع به همهء تفاسیر و ادله عقلی و نقلی و ادبی«دین الحق»در این آیه‏ جز اسلام نیست.3-در ضمن تأیید حقانیت‏ اسلام نفی پلورالیزم دینی نیز در آیه نهفته است.زیرا عبارت بعد از«دین الحق»مؤید این مطلب است. 4-استعلا و برتری اندیشه اسلام بر ادیان و اندیشه های دیگر با«لیظهره علی الدین کله»ثابت‏ می‏شود.5-نکته بسیار حائز اهمیت از لحاظ روان‏شناسی اینکه در طول تاریخ حرکت دینی انبیا گروهی از افراد به دلیل آلودگی روحی و اخلاقی و فکری با حرکت انبیا مخالفت کرده و از پذیرش‏ حقایق الهی روی گردان شدند.مقابله با پیامبراسلام و دین حق عمدتا با همین انگیزه روانی‏ صورت می‏گرفت.آنها می‏گفتند چرا ما از فردی که‏ مثل خودمان است اطاعت کنیم؟او چه امتیاز و برتری برما دارد؟امروزه نیز مقابله جریان سکولار و لیبرال در ایران با اندیشه‏های ناب اسلامی و تعدی‏ آنها به حریم مقدسات اسلام و معصومین(ع)و تضعیف ولایت فقیه ریشه در همان مسایل تاریخی‏ دارد که می‏توان در چند قسمت بیان کرد: 1-روح تخریب شده انسانی و وجود طماع‏ بعضی افراد سلامت و صفای اسلام و حاکمیت آن‏ را بر نمی‏تابد.2-از لحاظ روانی و روانکاوی‏ شخصیت این افراد باید گفت که اینها گرفتاری‏ نوعی خود بزرگ‏بینی کاذب بوده و دقیقا همان حرف‏ عربهای جاهلی را در قالبی زیبا و شیطانی و با افسون الفاظ تکرار می‏کنند و غلبه و سیطره اسلام‏ بر ادیان دیگر را نمی‏پسندند.در یک روان‏کاوی‏ دقیق اینان با ولایت‏پذیری از صدر تا ذیل مشکل‏ دارند.مشکل این جماعت با ولایت فقیه و مصداق‏ آن نیست،مشکل بحران روحی در پذیرش ولایت‏ خداوند و پیامبر اکرم (ص)و ائمه معصومین(ع) است.این موضوع براحتی در نوشته‏ها و ایراداتشان‏ متجلی است.در نتیجه در این نوشتار بوضوح‏ ثابت گردید که قرآن به اصل وجود تکثیر اندیشه‏ها قائل است.اما به حقانیت پلورالی اعتقادی ندارد و برعکس به حقانیت خاص اسلام عقیده دارد. دعوت قرآن به بهره‏گیری از اندیشه‏ها نه از باب‏ تساهل و تسامح و گذشت از ارزشهای اسلامی و التقاط فکری است بلکه به قصد انتخاب اندیشه‏ برتر و تبلیغ آن است.پلورالیزم‏قرآن در بعد گمراهی‏ها و انحرافات است و به اندیشه‏های‏ متکثره به عنوان حق نسبی نمی‏نگرد.اشکال عمد پلورالیزم سیال و بی‏ثبات بودن و بی‏اعتقادی به‏ حقانیت یک دین خاص است.

پی‏نوشت:

(1)-مناظره سروش و کدیور درباره پلورالیزم،ناشر روزنامه سلام‏ چاپ اول بهار 1378 ص 57
(2)-قرآن کریم،سوره زمر،آیات 17-18
(3)-مجمع البیان،الطبرسی،ابی علی الفضل بن الحسن،بیروت‏ -لبنان،دارالمعرفة،چاپ اول،1406 هـ 1986م.ج 8-7 ص‏ 770
(4)-الکشاف،المزخشری،محمود بن عمر،بیروت-لبنان‏ دارالکتاب العربی،چاپ سوم 1407 هـ 1987 م.ج 4ص‏ص‏ 120
(5)-طاغوت هر معبودی در عرض خداوند است.
(6)-قرآن کریم،سوره ابراهیم آیهء 5
(7)-قرآن کریم،سوره‏مائده،آیات 15-16
(8)-مجمع البیان الطبرسی،ابی علی الفضل بن الحسن،بیروت‏ -لبنان-دارالمعرفة،چاپ اول 1406 هـ 1986م.ج 3-4،ص‏ 270
(9)-قرآن کریم،سوره انعام،آیه 39
(10)-قرآن کریم،سوره انعام‏آیه 122
(11)-قرآن کریم،سوره احزاب،آیه 43
(12)-قرآن کریم،سوره حدید آیه 9
(13)-قرآن کریم،سوره طلاق آیه 11
(14)-قرآن کریم،سوره فاطر،آیه 20
(15)-قرآن کریم،سورهء رعد،آیه 16
(16)-قرآن کریم،سورهء آل‏عمران،آیهء 19
(17)-المعجم المفهرس لا لفاظ نهج‏البلاغه،محمدی کاظم‏ دشتی محمد،مؤسسهء النشر الاسلام التابعة لجماعة المدرسی‏ بقم،چاپ پنجم،سال 1417 هـ.ص 56 خطبهء 4-161
(18)-قرآن کریم،سوره آل‏عمران آیه 19
(19)-قرآن کریم،سورهء آل‏عمران،آیهء 85
(20)-قرآن کریم،سورهءانعام،آیهء125
(21)-قرآن کریم،سوره زمر،آیه 22
(22)-قرآن کریم،سوره صف،آیهء 9

مقالات مشابه

نقد و بررسی مستندات قرآنی مدعیان پلورالیسم

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهبی‌بی‌‌حکمیه حسینی, سحر یوسفی

درنگی در مستندات قرآنی کثرت‌گرایان و نقد آن

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهمحمد مولوی, نبی‌الله صدری‌فر, سیدابوالقاسم موسوی

رابطه استضعاف و نجات از ديدگاه علامه طباطبايي و شهيد مطهري

نام نشریهاندیشه نوین دینی

نام نویسندهسیدیحیی کاظمی, امیرقلی جعفری

بررسی مقاله پلورالیزم دینی و قرآن

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهجواد محمدی, محمدجواد نجفی

بررسی مقاله پلورالیزم دینی و قرآن

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهجواد محمدی, محمدجواد نجفی

قرآن و زندگی مسالمت‌آمیز پیروان ادیان

نام نشریهاخلاق وحیانی

نام نویسندهمحمدرضا مصطفی‌پور

اسلام و نسخ ادیان

نام نشریهحدیث اندیشه

نام نویسندهحسین سیاح

نگاه اسلام به عهدین و اهل کتاب

نام نشریهکوثر معارف

نام نویسندهرحیم لطیفی